آذریون (گل همیشه بهار)

مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 85 / * ااذريون * ..... ص : 85آذریون-گل همیشه بهار
بر وزن آذربو است بزيادتي نون و بجاى باى موحده ياء مثنات تحتانيه است بفارسي كل آفتاب‏پرست است و آذريون‏ بمعني آتش‏كون است و كويند كه عرب آن را حتوه نامند و شعراى عرب آن را مى‏ستايند و شكوفه ان در ميان شكوفها بغايت مشهور است و بعضى كفته‏اند كه نوعي از اقحوان است و بعضي ان را رد كرده‏اند كه نه چنين است و بهندى سورج مكهي نامند
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 1003 / قوطاما ..... ص : 1003
آذريون‏ برى است‏
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 1006 / قيواطهنا ..... ص : 1006
بيوناني آذريون‏ برى است‏
معارف گياهى / مقدمه‏ج‏1 / 21 / و اما اين كتاب ..... ص : 17
مثلا براى گل هميشه‏بهار در كتابهاى مختلف علاوه بر هميشه‏بهار نامهاى ديگرى از جمله اقحوان اصفر، زرگل، آذريون‏، آذرگون، گل شقايق و نظاير آن گفته شده است ابو ريحان بيرونى در صيدنه گفته است كه آذريون‏ همان آذرگون است. صاحب اغراض آذرگون گفته ابن بيطار نوعى از اقحوان مى‏داند، تحفه آن را گل آفتاب‏پرست ناميده است، صاحب شرح اسما آن را بخور مريم ذكر كرده است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى ؛ ج‏1 ؛ ص63
آذريون‏ داراى سه نوع است. آذريون‏ در ميان گلها مشهور است و آن را از جنس عطر مى‏دانند.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏1 / 64 / اسم: ..... ص : 64
به عربى: حتوه، به يونانى: آذريون‏، طيلاون، قيواطنا و سطراويقون، به فارسى: گل آفتاب‏پرست و آذرگون، به سانسكريت: كپوتونكا، وردا، ارك بهكتا، سورچلا و مندوكى و به هندى: يرهم سونچلى، سونچلى و سورج مكهى مى‏نامند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏1 / 65 / تركيب شيميائى: ..... ص : 64
در قديم به آفتابگردان «آذريون‏» و «آذرگون» مى‏گفتند، زيرا اشعه خورشيد در دانه‏هايش جذب شده و منافع آن را در خود ذخيره مى‏كند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏3 / 563 / در اينجا نامهاى زيادى از گياهان در حرف سين هست كه بايد روى آنها تحقيق شود ..... ص : 552
سطروخين‏ اسم عنب الثعلب است‏ سطراديقون‏ اسم آذريون‏ است‏ سطرسيون‏ نباتى است كه به آن پشم گويند سطراك‏ اسم زرنباد است‏ سطركا اسم ميعه يابسه است‏ سطفين‏ اسم گز است‏ سطوريون‏ اسم قنطوريون است‏ سطوى‏ دواى مجهول الماهيت است‏ سطوسا اسم شبرم است‏ سطيعون‏ اسم زوفرا است‏ سطيوس‏ اسم راسو است‏ سطينوس‏ اسم گلنار است‏
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏4 / 145 / مشخصات: ..... ص : 145
شقايق النعمان را به لاتينى اتيلم، به يونانى ارغامونى، به رومى نوميسا و به فارسى گل لاله و لاله كوهى مى‏نامند و آذريون‏ نوعى از آن است كه گياه آن در برگ و ميوه و دانه شبيه خشخاش و از آن در همه چيز كوچكتر و گل آن سرخ و زرد و كبود و سياه و اكثر سرخ است و آن دو نوع مى‏باشد: بيابانى و باغى. و بهترين آن بيابانى تازه است. به قول جالينوس مزاج آن گرم و خشك و به قول بعضى گرم و تر در دوم است و گيلانى گويد: تا موقعى كه گياه تازه است، تر مى‏باشد و وقتى خشك شود مزاجش هم خشك مى‏شود.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏5 / 140 / مشخصات ..... ص : 140
گياهى است از تيره پامچال‏ها كه از گلهاى زينتى مرغوب است. گلهايش به رنگهاى ارغوانى و قرمز تيره و سفيد و صورتى مى‏باشند و به بخور مريم، شجره مريم، بولف، عرطنيثا، خبز المشايخ، ولف، رقف، ركف، اذن الارنب، هوم اليهود، سيكلمه، سيكلامن، قعلامنيس، آذريون‏ و ذهبيه ناميده مى‏شود.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏1 / 51 / 72 - edoC آذربو، آذربوى، آذربويه ssioB musorrauqs mullyhpohtnacA ..... ص : 51
لذا آذريون‏ يا آذريونه مترادف با لاونطوباطلن مى‏باشد و چنانچه بعدا خواهد آمد نام علمى آن‏Leontice leotopetalum L . مى‏باشد.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 32 / 1113 - edoC حنوه(هميشه ‏بهار صحرائى). L sisnevra aludnelaC ..... ص : 32
گياهى است از خانواده‏Compositae كه كاملا به هميشه‏بهار طبى يا آذريون‏Calendula officialis L . شباهت دارد به همين جهت تا مدتها اين دو گياه را يكى مى‏دانستند و اولين كسى كه اين دو را از يكديگر تفكيك نموده ابو ريحان مى‏باشد. وى ذيل آذريون‏ و حنوه مى‏نويسد:
در سرزمينهاى عربى آذريون‏ و حنوه را يكى مى‏دانند و شعرا آنها را به يكسان ذكر نموده‏اند و اين اشتباه است و دو گياه متفاوت مى‏باشند و ابو حنيفه گويد كه آن را ريحانه نيز مى‏نامند و گل آن زردرنگ مى‏باشد 1*. صاحب مخزن ذيل آذريون‏ مى‏نويسد گويند كه عرب آن را حنوه‏ 2* نامند و آن برى و بستانى مى‏باشد و خواص هر دو را يكسان ولى نوع برى را قويتر دانسته است‏ 3*.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 32 / 1114 - edoC آذريون(گل هميشه ‏بهار). L silaniciffo aludnelaC ..... ص : 32آذریون- همیشه بهار
Code -4111 آذريون‏ (گل هميشه‏بهار)Calendula officinalis L .
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 33 / تاريخچه و كاربرد آن در طب سنتى: ..... ص : 32
هروى گويد آذريون‏ سه جنس است‏ 3* قوت هر سه چون قوت اقحوان است. بهترين آن زرد بوده و آماس‏هاى سخت را به‏بود 4*.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 33 / تاريخچه و كاربرد آن در طب سنتى: ..... ص : 32
اسرائيلى قرطبى ذيل عنوان بخور مريم مى‏نويسد اين نامى است كه متأخرين به ريشه آذريون‏ داده‏اند كه در اندلس به ذهبيه معروف است چون شكوفه آن طلائى‏رنگ است. هم‏چنين آن را آذريونه ناميده‏اند 9*.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 33 / تاريخچه و كاربرد آن در طب سنتى: ..... ص : 32
موش و قورباغه از بوى آن گريزان مى‏باشند اگر كوبيده آن را به كمر به‏مالند موجب تحريك آلت تناسلى مى‏گردد و عصاره ريشه آن درد دندان را تسكين مى‏دهد 10*. آذريون‏ را اروم نيز مى‏نامند و در عرق النساء (سياتيك)، جراحت ريه، درد مفاصل سودمند است و مخلوط آن با روغن گل را اگر به مقعد به‏مالند براى بواسير و شقاق خوب است و آن براى سپرز زيان‏بخش است مگر آنكه با عسل خورده شود 11*.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 33 / تاريخچه و كاربرد آن در طب سنتى: ..... ص : 32
خواص آذريون‏ بازكننده خون قاعدگى، سقطكننده جنين، مقوى باه، گشاينده سده مغز و تميزكننده آن و خردكننده سنگ كليه مى‏باشد. در كمى حس بويائى، يرقان، ام الصبيان يا هيدروسفالى نوزادان مفيد است.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 33 / تاريخچه و كاربرد آن در طب سنتى: ..... ص : 32
اسامى گياه در فرهنگها چنين آمده است: اقحوان طابانيا (در مصر)، آذريون‏ (سوريه لبنان- مصر)، آذريون‏ الحدائق، زبيده (مصر، سوريه، لبنان)، اقحوان اصفر، قرقهان، هميشه ‏بهار 15*.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 36 / مصرف در دوران باردارى و شيردهى: ..... ص : 36
(5*)- حنوه يا آذريون‏ برى‏Calendula arvensis L .
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏2 / 47 / 1135 - edoC هميشه ‏بهار باتلاقى. L sirtsulap ahtlaC ..... ص : 47
به عربى آن را خرغوس، ضرغوس، آذريون‏ مائى مى‏نامند.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج‏3 / 312 / موارد مصرف درمانى: ..... ص : 311
گياهانى را كه گل آنها به هر طرف كه خورشيد حركت كند روى گل به آن سمت گردش نمايد آفتاب‏پرست ناميده مى‏شده كه از آن جمله آذريون‏ و حنوه بوده است.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 5 / آذربوى(yub - raz) ..... ص : 4
استاد معين در فرهنگ فارسى ذيل ماده آذربو به نقل از «دزى، ج 1، ص 15» مى‏نويسد «فرهنگها آن را به معنى قسمى از بخور مريم نوشته‏اند ولى به اين معنى مصحف «آذريون‏» و «اذريون» و «اذريونه» است» اما با آنچه پيش از اين گفتيم پيداست كه قول دزى مقرون بصواب است.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 5 / آذربوى(yub - raz) ..... ص : 4
خلاصه آنكه آذربوى همان آذربو يا آذربويه و اصل يا گياه (ثمر) نوعى از بخور مريم يا عرطنيثا يا چووه صباغان يا بلار يا فلار يا گليم‏شوى است (ايضا ر ك: آذريون‏ عرطنيثا، اشنان).
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 5 / آذريون(nuy - raz) ..... ص : 5
آذريون‏(zar -yun)
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 6 / آذريون(nuy - raz) ..... ص : 5
آذريون‏ بنا به تصريح ابو ريحان در صيدنه همان آذرگون است «آذريون‏ هى الحنوه فى ارض العرب ... و اسمه بالفارسيه غير معرب اذركون اى انه على النار فى- الاشراق» (الصيدنه، ب 14). صاحب اغراض نيز به جاى آذريون‏ آذرگون نوشته است: آذرگون معروف است گرم و خشك است اندر درجه سوم دل را قوت دهد ليكن خشمناكى فزون از فرح آرد (اغراض، 612). ابن بيطار آذريون‏ را نوعى از اقحوان نوشته است (ابن- بيطار، ص 16). به فارسى گل آفتاب‏پرست نامند نباتى است ما بين شجر و گياه بقدر زرعى برگش بيزوايد و نرم بقدر برگ جرجير و با اندك زغبيه و گلهاى او بزرگ و پهن و مدور و زرد درخشنده و در وسط او برگ‏هاى ريزه سياه مايل به سرخى و بغايت خوش‏منظر و هميشه رو به آفتاب دارد و بحركت او دور مى‏كند و برى او قوى‏تر از بستانى است (تحفه، 17).
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 6 / آذريون(nuy - raz) ..... ص : 5
آذريون‏ معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ‏نويسان مانند شعرا در معنى آن نهايت مختلف و مضطرب است و آن را چيزى و نوعى بابونه و سطر و قيون و اقحوان و زبيده و كحله و گاوچشم و هميشه بهار و نوعى از شقايق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته‏اند (دهخدا). استاد معين در حواشى برهان قاطع در شرح لغت آذرگون به استناد دايرة المعارف اسلام چنين مى‏نويسد: «در عربى «آذريون‏» گياهى است به بلندى يك ذراع، داراى برگهاى كشيده به طول يك انگشت و گلهاى سرخ و زرد و بوى بد، و ميانه آن سياه‏رنگ است. هويت اين گياه هنوز تعيين نشده در يونانى‏Xer zarion مترادف‏Commun) Sencio vuldris (Sencon است. تفصيلاتى كه نويسندگان عرب در باب اين گياه آورده‏اند منجر به- انتخاب بين‏Buphtalmos وCalendula officinalis (گل هميشه بهار) گرديده است.» صاحب شرح اسما ذيل بخور مريم مى‏نويسد: ان هذا الاسم واقع على- اصول العشبة التى يقال لها اذريون (شرح اسماء م 55). مايرهوف نيز اين لغت را باستناد فوللرس ماخوذ از «آذرگون» به معنى گل هميشه بهارLe Souci دانسته است كه به لاتينى‏officinalis Calendula ياCalendula مى‏باشد (همان كتاب، م 55). آذرگون ... گياهى از تيره مركبيان كه علفى و يك‏ساله مى‏باشد.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 38 / اكليل الملك(kelam - lo likE) ..... ص : 37
اكليل الملك مشابهت نيست و چون تخمهاى اين هر دو نبات رسيده شود به اكليل مشابهت دارد و بعضى از صيادنه آذريون‏ را به اكليل الملك باز خوانده‏اند و آذريون‏ نبات دشتى است و ديسقوريدس اكليل الملك را به- ماليلوطوس تعريف كرده است

?> soap2day