مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 87 / * ااس * ..... ص : 87
بمد الف و سكون سين مهمله اسم فارسي اساى سرياني است و ريحان نيز نامند و نيز بسرياني كرلنفسا يعني خصومت كننده با تن خود و بيوناني اس بستاني رامرسا ايمارس و قيطس و برومي مرسنين و بخبشي ازورا و بهندى ادهيره كويند و حب الآس را بكام و قطوس و عماد و بنك آس را منطر بطاى مهمله خوانند و كويند قيطس نيز بنك آس است
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 189 / * ماهيت آن ..... ص : 189
نباتى است برك آن شبيه ببرك آس برى و از بيخ و برك آن چيزى طولاني شبيه بخيوط تاك انكور رسته و شكوفه آن بر سر آن خيوط مىباشد و طعم آن بسيار قابض
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 326 / * ماهيت ان ..... ص : 326
ثمرى است شبيه بدل كنجشك و در جوف آن دانهاى ريزه شبيه بدانهائى كه در توت مىباشد و رسيده آن سرخ تيره و چاشنىدار و در بو شبيه بخربزه كرمك و لذيذ و كياه آن بقدر شبرى و زياده از ان و برك ان شبيه به برك كل سرخ و با اندك خار و كل آن مانند پاپچال و كل بنفشه و كياه آن هميشه سبز و در تنكابن ليدانه و در ديلم چميل و در كيلان و مازندران خربزه كاو نامند و ابن تلميذ ميجوتو ناميده است و كياه ديكر را كه دائم سبز است و دانه آن سرخ شفاف بقدر نخودى و از وسط برك آن بچيزى مانند موى باريك متصل و برك آن بقدر درهمي و با تقعير و انتهاى آن مثل سر سوزن و از جمله خارها است و آن را كجومن نامند و هر دو قسم آن در طبرستان بهم مىرسد و آخير را در تنكابن خير نامند و آن دانه آس برى است
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 913 / برغول و برغور ..... ص : 913
بفارسي اول بمعنى حشيش است و دوم بمعني كندم نيم آس كرده است
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 932 / رند ..... ص : 932
بعربي آس برى است و بلغت شام غار و كويند صندل است
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 986 / فيطس ..... ص : 986
بيوناني حب الصنوبر صغار است و آس بستاني را نيز نامند و غلط كرده صاحب تحفه كه بنك آس نوشته
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 994 / قرنيتادرين ..... ص : 994
آس بسرياني فودنج نهرى است
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 1001 / قنطس ..... ص : 1001
آس است كه بفارسى مورد نامند
معارف گياهى / ج3 / 233 / آسه ..... ص : 233
به فارسى «ديوخار» و «پيلزهره» و انواع و گونههاى مختلفه آن در مناطق مختلف ايران با نامهاى محلى شناخته مىشود كه ضمن توضيح گونههاى مختلف، نام و مشخصات آنها در آخر اين بخش خواهد آمد. در كتب طب سنتى با نامهاى «آسه» و «فيلزهرج» آمده است. عصاره اين گياه را كه در طب سنتى به عنوان دارو به كار مىبرند با نامهاى «حضض»، «حضض»، «حضض مكى»، «حضض يمانى»، «خولان» و «كحلخولان» معروف است. درختچهاى است كه به فرانسوىLyciet وLyciet de Barbarie وJasminoide و به انگليسىWillow leaved boxthorn وTea plant گفته مىشود. گياهى است از خانوادهSolanaceae و نام علمى آنLycium barbarum L . و مترادفهاى آنLycium depressum Stocks . وJasminoides flaccidum Moench . وLycium halimifolium Mill . مىباشد.
معارف گياهى / ج3 / 233 / مشخصات ..... ص : 233
آسه درختچهاى است خاردار به بلندى تا 2 متر برگهاى آن كشيده بيضى قاعده آن باريك و با دمبرگ. گلها پايكدار و طول پايك در حدود 4- 2 ميلىمتر مىباشد.
معارف گياهى / ج7 / 310 / مورد ..... ص : 310
به فارسى «مورد» و «مورت» و در كتب مختلف با نامهاى «آس» و «آس بستانى»، «زند»، «عمار»، «قنطوس»، «مرسين»، «مرسنين»، «هدس»، «هدسى»، «حمبلاس» و «قمام» نامبرده شده است. به هندى «اردو» «هبولاس» گويند. تخم يا دانه آن را در كتب طب سنتى «حب الآس» نام مىبرند.
معارف گياهى / ج7 / 310 / مورد ..... ص : 310
تخم مورد يا حب الآس را به فرانسوىBaie de myrte و به انگليسىMyrthe berries و به لاتينBaccae myrti مىنامند.
معارف گياهى / ج7 / 312 / خواص - كاربرد ..... ص : 312
در طب سنتى مورد يا آس بستانى از نظر طبيعت طبق رأى حكماى طب سنتى به اصطلاح معتدل يا مركب القوى مىباشد ولى درعينحال جزء سرد آن غالب به جزء گرم است. دانه آن از نظر طعم گس، كمى تلخ و كمى شيرين و لطيف است. از نظر خواص معتقدند كه اسانس مورد فرحآور و مقوى قلب است. اكتحال آن ديد چشم را افزايش مىدهد. رافع خفقان، سردرد، سرگيجه، درد چشم و گوش و درد دندان مىباشد و براى التيام زخمهاى دهان مفيد است. ضماد برگ تازه آن بتنهايى و يا با سركه به پيشانى گذارده مىشود و براى قطع خونريزى از بينى نافع است و اگر بر سر گذارده شود براى خشك كردن زخمهاى سر نافع است. اگر ضماد دانههاى پخته آن با سركه بر سر انداخته شود، براى رفع سردردهاى بلغمى و صفراوى شديد مفيد است.
معارف گياهى ؛ ج7 ؛ ص310
مورد
به فارسى «مورد» و «مورت» و در كتب مختلف با نامهاى «آس» و «آس بستانى»، «زند»، «عمار»، «قنطوس»، «مرسين»، «مرسنين»، «هدس»، «هدسى»، «حمبلاس» و «قمام» نامبرده شده است. به هندى «اردو» «هبولاس» گويند. تخم يا دانه آن را در كتب طب سنتى «حب الآس» نام مىبرند.
به فرانسوىMyrte وMyrte commun و به انگليسىMyrthe گفته مىشود.
گياهى است از خانوادهMyrtaceae نام علمى آنMyrtus communis L . مىباشد.
تخم مورد يا حب الآس را به فرانسوىBaie de myrte و به انگليسىMyrthe berries و به لاتينBaccae myrti مىنامند.
مشخصات
مورد درختچهاى است هميشهسبز و ناخزان، به بلندى حدود 3 متر. برگهاى آن متقابل، بيضى، نوكتيز، كامل، چرمى، برّاق به رنگ سبز تيره بسيار زيبا و معطّر كه طول هر برگ 5- 5/ 2 سانتىمتر است. گلهاى آن منفرد و به رنگ سفيد پايكدار و درشت به قطر تا 2 سانتىمتر كه در تابستان ظاهر مىشود و خوشبو مىباشد. ميوه مورد نيلىرنگ متمايل به سياه و ابعاد آن در حدود يك نخود و طعم آن گس است. روىساقههاى مورد برجستگىهايى به نام گال وجود دارد كه از نظر مقدار تانن زيادى كه دارد مورد توجه است.
مورد در مناطق نيممرطوب با آب و هواى معتدل متمايل به گرم مىرويد. بومى اروپاى جنوبى و آسيا مىباشد. در هند مىرويد. در ايران در مناطق نيممرطوب لرستان در سپيددشت، خرمآباد، شهبازان، بختيارى، درّه خراسان، در فارس در اطراف درياچه مهارلو، در كرمان در ارتفاعات بين كرمان و بندرعباس، در بلوچستان در تنگه سرحه، در كوير مركزى در خور، عقدا، اصفهان، ريزد و در رودبار در هرزويل بهطور خودرو ديده مىشود.
واريتهاى از مورد به نام مورد برگريز كه نام علمى آن
Myrtus communis L. var microphylla Hort.
مىباشد. در بعضى از باغهاى شمال ايران به صورت گياه زينتى كاشته مىشود.
تكثير مورد از طريق كاشت بذر و خوابانيدن و قلمه آن انجام مىشود. معمولا چون از طريق كشت بذر مشكل و كار دقيق و سختى است، باغبانها از طريق خوابانيدن شاخهاى از آن و يا قلمه زدن آن را زياد مىكنند، از طريق پيوند نيز تكثير مىشود.
قلمه آن اگر از ساقههاى مسن و قسمت پايين ساقه، نزديك ريشه گرفته شود، در بهار كاشته مىشود. ولى اگر از ساقههاى جوان نيمهسبز براى قلمه زدن استفاده شود، در خرداد و تير قلمه را تهيه و همان وقت زير شاسى مىكارند. معمول است كه درختچه مورد را با ارقام زينتى بر گل پيوند مىنمايند و در شرايط اقليمى مناسب وطن مورد، پيوند آن در هواى آزاد انجام مىشود.
تركيبات شيميايى
از نظر تركيبات شيميايى برگ مورد داراى اسانس روغنى فرّار است كه شامل ميرتىنيل استات ، ميرتنول و سينئول مىباشد. در شاخههاى تازه مورد 45/ 0- 34/ 0 درصد، در شاخههاى خشك مورد 59/ 0- 49/ 0 درصد و در برگهاى خشك مورد 01/ 1- 57/ 0 درصد اسانس پرارزشى وجود دارد. اسانسمورد داراى خاصيت ضد باكترى در مقابل ميكرو ارگانيسمهاى گرام مثبت حتى در محلولهاى خيلى رقيق است ولى در مقابل باكترىهاى گرام منفى حتى محلولهاى غليظ آن نيز بىاثر است. مقدار اسانس در برگهاى تازه مورد حدود 293/ 0 درصد مىباشد]S .G .I .M .P[ .
ميوه مورد داراى تانن، اسانس، رزين، كمى از قندها، اسيدهاى آلى و ... است. در گال مورد مقدار قابل ملاحظهاى تانن وجود دارد. دانه مورد داراى چربى است كه شامل اولئين ، لينولئين ، ميريستين و پالميتين مىباشد.
خواص- كاربرد گیاه آس
از برگ، ميوه و گالهاى روى ساقه مورد در طب سنتى استفاده مىشود. در هند برگهاى مورد به عنوان قابض مورد توجه است و براى ناراحتىهاى مغزى بخصوص صرع و براى سوء هاضمه و بيمارىهاى معده و كبد تجويز مىشود. از دمكرده برگها به صورت غرغره و شستوشوى دهان در موارد برفك استفاده مىشود.
ميوه آن بادشكن است و در موارد اسهالهاى ساده و اسهال خونى و براى بند آوردن خونروى از هر عضوى مفيد است. براى التيام زخمهاى داخلى و همچنين براى روماتيسم اثر نافع دارد. اسانس روغنى برگهاى آن ضدعفونىكننده است.
براى التيام زخمهاى داخلى و همچنين براى روماتيسم اثر نافع دارد. اسانس روغنى برگهاى آن ضدعفونىكننده است و به صورت ماليدن در موارد روماتيسم تجويز مىشود.
در طب سنتى مورد يا آس بستانى از نظر طبيعت طبق رأى حكماى طب سنتى به اصطلاح معتدل يا مركب القوى مىباشد ولى درعينحال جزء سرد آن غالب به جزء گرم است. دانه آن از نظر طعم گس، كمى تلخ و كمى شيرين و لطيف است. از نظر خواص معتقدند كه اسانس مورد فرحآور و مقوى قلب است. اكتحال آن ديد چشم را
معارف گياهى، ج7، ص: 313
موردA - مقطع گل
Myrtus communis
افزايش مىدهد. رافع خفقان، سردرد، سرگيجه، درد چشم و گوش و درد دندان مىباشد و براى التيام زخمهاى دهان مفيد است. ضماد برگ تازه آن بتنهايى و يا با سركه به پيشانى گذارده مىشود و براى قطع خونريزى از بينى نافع است و اگر بر سر گذارده شود براى خشك كردن زخمهاى سر نافع است. اگر ضماد دانههاى پخته آن با سركه بر سر انداخته شود، براى رفع سردردهاى بلغمى و صفراوى شديد مفيد است.
ضماد برگ آن با روغن گل سرخ و زرده تخممرغ، سرگيجه حادث از ضربه شديد را تسكين مىدهد. ضماد برگ آن براى بواسير و ورم بيضه و نشستن در دمكرده برگ آن براى بيرونآمدگى مقعد مفيد است و اگر برگ آن را بكوبند و آب آن را به مقعد كه بيرون آمده باشد، بمالند، به جاى خود مىرود.
ضماد برگ آن محلل و بادشكن و مسكّن ورمهاى گرم، مخملك، جراحتها، داخس يا عقربك (آماسى كه در بن ناخن ايجاد مىشود و ناخن را سفيد مىكند) وزخمهاى كف دست و پا مىباشد. بوييدن برگ تازه آن مقوى دماغ است. قطره آب برگ آن در چشم براى تسكين در چشم و تقويت آن نافع است و از آمدن چرك جلوگيرى كرده و زخم چشم را التيام مىبخشد. مضمضه و غرغره با آب دمكرده آن مسكن دردهاى گرم دندان، رافع سستى لثهها و زخمهاى دهان است. خوردن تخم يا دانههاى رسيده آن به تنهايى و يا مخلوط با كاسنى و همچنين خوردن ربّ تخم مورد، مقوى معده است و براى سرفه و خونروى از سينه و دردهاى ريه نافع است.
خوردن دمكرده تخم آن و يا ربّ آن قاطع اسهالهاى مزمن است و اگر 100 گرم از آب برگ آن را با روغن كنجد مخلوط كرده و بخورند مسهل قوى بلغم است.
خوردن تخم آن براى سوزش مجراى ادرار و زخم مثانه و خوردن عصاره تخم آن مدّر و قاعدهآور است. ضماد ميوه پخته آن با سركه رقيق براى رفع سستى مفاصل مفيد است و ضماد ترياق مفيدى در مورد گزش عقرب است و عصاره تخم مورد براى رفع سستى نافع مىباشد. ضماد برگ آن براى ضربه و كوفتگى و درد پاشنه مفيد است.
اگر برگ كوبيده و پختهشده اين گياه را با زيره كرمانى كوبيده و ساييده شده مخلوط كنند و هر دو را با زرده تخممرغ و روغن گل سرخ نيمگرم مخلوط و روى كرباس آب نديدهاى بكشند و به كمر بچسبانند براى كوفتگى، ضربه، درد و سستى اعضا بسيار نافع است. و كمپرس دمكرده برگ آن براى تسكين درد مفاصل، تسكين درد استخوان شكسته و تسريع در ترسيم و جوش خوردن مو و همچنين براى جلوگيرى از ريزش آن بسيار نافع است. استفاده از گرد برگ آن براى رفع بدبويى زير بغل و كنج ران مفيد است.
مورد براى سردردهاى گرم و زكام مضر است و اسراف در بوييدن آن موجب بىخوابى مىشود. علاج آن زنبق و گل بنفشه تازه است.
گال مورد از ساير اعضاى گياه از نظر خواص قوىتر است.
سابقا در فرانسه از تقطير گل و برگ مورد عرقگيرى مىكردند و به نام عرق فرشته يا آب فرشته معروف بود كه به عنوان آشاميدنى قابض در ناراحتىهاى مختلف از آن استفاده مىكردند.
مقدار خوراك از جرم برگ تا 12 گرم و از عصاره آن تا 100 گرم است و جانشين آن از نظر خواص دارويى بهطور مطلق برگ توت است.
معارف گياهى، ج7، ص: 315
دمكرده مورد: 25 گرم برگ خشك را در 1000 گرم آب جوش دم كرده 3- 2 فنجان در روز مىخورند. اگر گرد برگ مصرف مىشود 5 گرم قبل از هر غذا مىتوان خورد.
در مورد برونشيت 5/ 0 گرم اسانس برگ قبل از هر غذا خورده مىشود.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 45 / تعريف: ..... ص : 45
درختى بستانى و بلندتر از درخت انار، برگش ريزتر و سبزتر از برگ انار، تخمش سياه و هميشه سبز و معطر است. نام آس در نزد غربيها مشهور به ريحان مورد، داراى ميوه ترش مزه، مطبوع و خوراكى است. برگهايش متناوب و تخمدانش در پايين گلبرگها قرار دارد كه بعدا تبديل به ميوه مىشود. مورد، مانند درخت دهانكى، بسيار بلند، چوبش سياه و بسيار محكم و صمغ آن سرخ و سفيد است. آس برى را بعضىها به اشتباه اذخر گفتهاند. درخت آن از درخت بستانى كوچكتر، برگش كوچك، عريض، ضخيمتر، و نوك آن تيز است و در زمستان خشك نمىشود. تنه درخت آس، بلند و گل آن سفيد، ضعيف، سريع السقوط، خوشبو و برگ آن باريك، خوشبو و طعم آن اندكى تلخ و جمع كننده دهان است. ميوه آن ابتدا سبز و بعد از رسيدن سياه رنگ و مزه آن شيرين مىشود. كمى غذائيت دارد. نيز در درون ميوه آن تخم سفيد ريز املس از سه تا ده عدد هست. قوىترين و بهترين اجزاى آن، ريشه آس مىباشد. حبّ الآس، كمى بزرگتر از فلفل سياه است. داخل ميوه 7 تا 8 تخم چرب وجود دارد كه مزهاش كمى ترش است. مزاج آس سرد و خشك در درجه دوم است. مزاج آن گرم و خشك در درجه دوم مىباشد. مزاج حب الاس سرد و خشك مىباشد. مزاج آس در درجه اول گرم و خشك و در درجه دوم سرد و خشك است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 47 / اسم: ..... ص : 47
آس اسم عربى است و مشهور به مورد مىباشد. آن را به عربى ريحان و به زبان محلى نازبو گويند. نيز آس را به سريانى آسا و كولن زا، به يونانى قيطوش به مصرى و شامى قوا انتر، به رومى مرسينين، به عبرى هدس به كابلى مورم، به هندى اوهيرا و مهندى و به سريانى و رومى برگ آن را قلباداسا و قليون مورس گويند. آس هندى را در سانسكريت سالست، سالساس، راج ترياس و شيشكا كه نوعى درخت كوهى مىباشد، مىگويند. آس برّى را به عربى ريحان القبور به يونانى مرسيا اغريا و در تنكابن جرجر و به فارسى مورد اسفرم مىگويند. آس را به فرانسوىMyrte و به لاتينىMyrthus Communis مىگويند. آس برى احمر را به فرانسوىAirelle Ponctuee و به عربى كول خس مىگويند. آس برى صغير كه درختچهاى از تيره خلنگ است را به فرانسوىEricacees و نيز آس را به اسامى: قنتوس، مرسين، هدس، حمبلاس، قومام و مورت مىگويند. آس را در اطراف قزوين اسن و در تركمن صحرا به قاراط تنگيز مشهور مىباشد. دهقانها حب الآس را سمل گويند. آس را كمركس، زند و عمر نيز مىنامند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 47 / اسم: ..... ص : 47
آس لغت عربى است و به فارسى مورد مىگويند. آس يا مورد را به فرانسوىMyrte و به لاتينىMyrthus Communis مىگويند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 48 / روايت: ..... ص : 47
عن ابن عباس قال: «نهى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ان يتخلّل بالليط و الآس و قال: انهما يسقيان عروق الجذام». ابن عباس گويد: پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم نهى كرد از اينكه با ليط و آس خلال شود و فرمود: آنها ريشههاى جذام را آبيارى مىكنند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 48 / روايت: ..... ص : 47
در رواياتى از امام صادق عليه السلام و حضرت على عليه السلام در موضوع آس چنين آمده است:
آس بهترين گلها است، خوراك آب آس همراه با داروى جامع (داروئى است از ائمه عليهم السلام كه در كتاب امراض دستورش بيان شده) نافع اسهال است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 48 / مزاج: ..... ص : 48
آس سرد و خشك در درجه دوم است. (مزاج انواع آن فرق مىكند).
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 48 / تركيب شيميايى: ..... ص : 48
دكتر ريگل در سال 1849 از ميوه رسيده آن روغن فرّار، ماده رزين، تانين، اسيد سيتريك، اسيد ماليك و شكر حاصل كرده است. همچنين مقدار كمى كافور در آن موجود مىباشد. آس داراى روغنى فرّار و رزين مىباشد و آن در قسمت ادويه غير مستعمل، ذكر شده است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 48 / مورد يا استفاده طبى آس: ..... ص : 48
مورد يا استفاده طبى آس:
سردردى كه بر اثر بلغم ايجاد شود نافع است. خوردن ميوه و برگش با شربت جهت تقويت معده و جگر، رفع يرقان و اسهال استفاده مىشود و نيز مدر شير، سنگ شكن و باعث جلوگيرى از ريزش بول مىباشد، شياف آن دافع كرم مقعد است. قابض، حابس خون، بندآور عرق بدن، باد شكن و نافع اسهال و دلپيچه است. شربت حبّالاس يك مركب دواى يونانى است كه براى تقويت معده خورده مىشود، روغن برگ آس موى سر را سياه و بلند مىكند. خونريزى هر عضو را بند مىآورد، برگ آن نافع سوختگى است، ضماد آن ورمها و سردرد را تسكين و بوى عرق بدن را از بين مىبرد، شربت آن اسهال را بند مىآورد، همچنين بندآور جريان خون از معده و مقوى قلب مىباشد. نافع آسم نزلهاى و غرغره آن ضد عفونى كننده است و تحريك مخاط دهان را رفع مىكند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 49 / خواص: ..... ص : 48
پلينى نوشته است كه: آس نافع اسهال خونى، زخمهاى جلدى، التهاب چشم، عقرب گزيدگى، التهاب مثانه، لكوريا (سيلان رحم) و جوشهاى دهان است. عصاره آن مدر و لكن قابض معده است. روغن آن نافع امراض جلدى، سوختگى بدن، ورم جلدى صفراوى، خونريزى از گوش، ريزش مو، ظفره (ناخنك در چشم) و ورم بيضهها مىباشد. خوراك گرد آن از 1 تا 4 گرم براى امراض مثانه، سيلان خون از رحم و عرق زياد نافع و جوشانده آن در برونشيت كهنه مفيد است. جديدا روغن فرّارى از آس تهيه كردهاند كه به عنوان ضد عفونى كننده پوست استعمال مىشود، كه خوراك آن 6% تا 9% گرم مىباشد. كسى كه آن را به طور داخلى استعمال كند از ادرارش بويى استشمام مىشود و رنگ ادرار را تغيير مىدهد.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 50 / ضرر و اصلاح: ..... ص : 50
آس مضر معده است و مصلحش انيسون مىباشد، مسواك نمودن با چوب تر آس جذام را به هيجان مىآورد (در روايت آمده است) بوئيدن گل آن موجب سردرد گرم و زكام است و مصلحش سوسن تر يا نيلوفر تازه مىباشد. استعمال زياد روغن آس باعث بىخوابى، زكام و سردرد مىشود و مصلحش گل بنفشه و سوسن است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 54 / تركيبات: ..... ص : 53
آسارون گياهى است علفى، پايا به ارتفاع 8 تا 10 سانتىمتر و داراى برگهاى صاف، شفاف، مدور و به شكل كليه مىباشد. قسمت مورد استفاده اين گياه، ريزوم (ريشه) و برگهاى آن است. گيلانى گويد: آسارون در لغت سريانى يعنى مشابه خواص آس بودن و داراى چهار نوع است. بيخ آسارون پر گره، كمى دراز و كج، از زردچوبه باريكتر و محكمتر است، ريشههاى آن خوشبو، تندبو و به رنگ زرد يا خاكى رنگ مايل به زرد و داراى دو نوع كم رنگ و پر رنگ مىباشد.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 58 / اسم: ..... ص : 57
آس برى را به لاتينى:Ruscus Aculeatus ,Housson ,Buis Piquant ,Fragon
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج1 / 58 / اسم: ..... ص : 57
به فارسى: كوله خاس، هس، و به عربى: آس برى، عناب برى و شرابة الراعى مىگويند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج2 / 320 / خواص: ..... ص : 320
شربت حب الآس يك مركب دواى يونانى است كه براى تقويت معده خورده مىشود.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج2 / 320 / خواص: ..... ص : 320
روغن برگ آس موى سر را سياه و بلند مىكند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج2 / 320 / خواص: ..... ص : 320
گياه آس داراى ساقهاى بلند مثل درخت مىباشد، گل آن سفيد، ضعيف، زود ريز و خوشبو است. برگ آن باريك و خوشبو، طعم آن اندك تلخ، تند مزه و درخت آن هميشه سبز است، ميوه آن در ابتدا سبز و بعد از پخته شدن سياه رنگ و مزه آن مركب با شيرينىو اندك تندى و تلخى، در آن كمى مواد غذائى است، داخل آن تخمى سفيد، ريزه، نرم و صيقلى از سه تا ده عدد مىباشد. قويترين و بهترين اجزاى آن بنكه آس است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج2 / 321 / خواص: ..... ص : 320
در شرح اسماء گويد: آس اسمه المشهور عند عامة المغرب الريحان و هو عند عامة اهل المصر الموسين.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج2 / 321 / خواص: ..... ص : 320
مايرهوف گويد: آس مأخوذ از لغت آشورى آسو، آرامى، آسه، اسفرم بر وزن دلبرم و بهترم به معناى سبزه و ريحان است كه اسپرم، اسپرغم، اسپرهم و سپرغم نيز گويند و اسپرم را با بعضى كلمات تركيب كرده و نام نوعى خاص از ريحان قرار دادهاند و از آن جمله است شاه سپرم و مورد اسپرم. محل رويش آس در منطقه مديترانهاى مىباشد.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج3 / 113 / روغن وازلين: ..... ص : 111
روغن آس اندامان را محكم مىكند و نيرو مىبخشد و از روغن به، سردى بخشتر است و مادههاى تراونده را باز مىدارد.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج3 / 113 / روغن وازلين: ..... ص : 111
روغن آس ريشه مو را محكم مىكند و تقويت مىدهد و سياه مىگرداند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج4 / 54 / مشخصات: ..... ص : 53
آن را رعى الحمام، به يونانى فارسطاريون و به مصرى ساق الحمام و به فارسى گاو مشنگ و نيز ديو مشنگ نامند و نزد بعضى آس عباسى است و گويند به هندى آن را ارهر نامند و اين ضعيف است و آن گياهى است كه نزديك آبها و جاهاى نمناك يافت مىشود و در ايام باران زياد مىگردد.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج4 / 222 / مشخصات: ..... ص : 221
اين گياه بومى جنوب اروپا و شمال آفريقا و نواحى معتدل آسيا مىباشد. (در اكثر نقاط ايران خصوصا نواحى شرقى و شمال شرقى و همچنين آذربايجان به فراوانى مىرويد). ريشه و ساقه زيرزمينى آن مصرف دارويى دارد. عصاره شيرين بيان به تناسب شرينى طعم آن جهت مخفى كردن طعم ناپسند بعضى داروها نظير كاسيا و گنه گنه مصرف مىشود. سوس، اصل السوس، علوقيرنيرا، عرقسوس، عرق السوس، شجرة السوس و مهك مىنامند. ريشه شيرين بيان در بازار به نام آسه نيز عرضه مىشود.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج4 / 384 / عمار ..... ص : 384
به فارسى «مورد» و «مورت» و در كتب مختلف با نامهاى آس، آس بستانى، عمار، هدسى و قُمام نام برده شده است. به هندى اردو و هبولاس گويند. تخم يا دانه آن را در كُتب طبّ سنّتى حب الآس نام مىبرند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج7 / 91 / بهداشت دهان و دندان ..... ص : 88
پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: «بر تو باد خلال كردن، چون خلال، باد جذام را مىبرد ولى با كتان و آس و انار خلال مكن».
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج7 / 470 / ريحان ..... ص : 470
«و عن ابن عباس نوحاً عليه السلام لما هبط من السفينه اول ما غرس الارس» حضرت نوح موقعى كه از كشتى فرود آمد نخستين چيزى را كه كاشت آس بود.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج3 / 156 / تاريخچه و موارد مصرف آن در طب سنتى: ..... ص : 155
" انقوزه كه به عربى حلتيت متتن و به فرانسه آسه فوتيدا نامند صمغى است كريه الرايحه و قرمزرنگ در بندآمدگى خون قاعدگى، تشنج خاصه، تشنج اطفال، هيسترى، ماليخوليا، تنگى نفس، سياهسرفه انگلهاى روده سودمند است. حرارت آن را در درجه چهارم گرم دانستهاند ولى نزد حقير از سوم تجاوز نمىكند ...." (سلطان الحكماء: إ 16*).
براى رفع بوى بد آن مىتوان آن را با عرق غاركيلاس و يا اسانس بادام تلخ پوشانيد (ناظم الاطباء: إ 17*).
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 8 / آس(s) ..... ص : 8
(لا)Myntvs communis (فر)Myrte آس، مورد دو جنست دشتى و بستانى دشتى را مورد اسفرم خوانند ... و مورد بستانى اين مورد است كه خود معروف است.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 8 / آس(s) ..... ص : 8
(الصيدنه، ب 17). آس مورد است اندر مورد حرارتى لطيف است (اغراض، 611). آس معرب از اسا سريانى و به- فارسى مورد نامند. درخت بستانى او بلندتر از درخت انار و برگش ريزهتر و سبزتر از برگ انار و مايل به اسقداره و تخمش سياه و خزان نمىكند و با عطريت است (تحفه، 23). آس اسمه المشهور عند عامة المغرب الريحان و هو عند عامة اهل مصر المرسين (شرح اسماء، م 15).
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 8 / آس(s) ..... ص : 8
آس ماخوذ از لغت آشورى آسو و آرامى آسا و عبرى هدس بر وزن عبث مىباشد.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 74 / بنگ مخير(rayyaxom - e - gnaB) ..... ص : 74
بنك، معدن او در عرب به زمين يمن است ... بيخ درخت ام غيلانست كه پوسيده شود و ساق او به سبب پوسيدگى بيفتد (ترجمه صيدنه). پوست درختى است خوشبو شبيه به پوست درخت توت و گويند پوست درخت امغيلان يمنى است و اكثرا را اعتقاد آنكه بنك آس يمنى و هندى است و در آس مشروح گشته (تحفه، 57).
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 492 / كشتن ..... ص : 492
استاد بهمنيار در حاشيه مىنويسد: در مخزن در خواص آس مسطور است كه ثمر آن گزيدگى عقرب و رتيلا را نافع باشد خصوصا با شراب و در تحفه نوشته است كه از منافع آس دفع جميع سموم است خصوص رتيلا و عقرب كه با شراب بنوشند و از اينجا مستفاد مىشود كه مقصود مؤلف از كشتن رتيلا گزيدن اوست ليكن ظاهر عبارت چنين مىرساند كه رب آس كشنده رتيلاست (بهمنيار، 14). هروى در جاى ديگر (ذيل ماده لبن) مىنويسد: پنير كهن را جون باب بكويند با شراب كهن و بر جاى مار كشته نهند دردش بنشاند (بهم 284). در حاشيه اين عبارت نيز مرحوم بهمنيار «ماركشته» را به «مارزده» معنى كرده و خواننده را به شاهد نخستين ارجاع داده است. در هرحال كشتن بمعنى گزيدن در جاى ديگر بنظر نويسنده اين سطور نرسيد.