معارف گياهى / ج6 / 402 / گاوزبان ..... ص : 402
به فارسى «گاوزبان» و «ديمهاج» و در كتب طب سنتى با نامهاى «لسان الثور» و «ديمهاج» نامبرده مىشود. به فرانسوى دو گونه از آن را با نامهاىBourrache وBuglosse مىنامند. اين دو گونه داراى خواص مشابهى هستند و به انگليسى به انواع اين گياهOx -tongue ،Anchusa وBugloss مىگويند. گياهى است از خانوادهBoraginaceae ، كهBorraginaceae نيز نوشته مىشود. گونههاى مختلفه آن با نام گاوزبان در طب سنتى مستعمل است كه در اينجا به شرح معروفترين آنها مىپردازيم:
1.Echium amoenum Fisch .et Mey .. گياهى است مانند اغلب قريب به اتفاق گياهان خانواده گاوزبان، دوساله و چندساله و ساقه و برگهاى آن پوشيده از تار و كرك است. برگها ساده، ميوه آن نوكتيز، فندقه، سطح آن داراى برجستگىهاى كوچك و تيز و كركها در اين نوع نرم است. گلهاى آن درشت به رنگ آبى مايل به بنفش كه در اواسط بهار تا اواسط تابستان ظاهر مىشود. در ايران اطلاق مطلق نام گاوزبان به اين گياه است كه معمولا چون گل آن مصرف مىشود، گل گاوزبان گفته مىشود و در بازار گلهاى خشك آن به نام گل گاوزبان عرضه مىشود كه اغلب مخلوط با ساير گونه ها مىباشد.
اين گياه در قسمت وسيعى از مناطق شمال ايران در گيلان، منجيل، ارتفاعات عمارلو در چرمكش و سياهبيشه در راه كرج و چالوس در ارتفاعات بين رودبار ومنجيل در جنوب رودبار و نواحى شمالى هرزويل، كندوان و جنگل پلزنگوله دره چالوس و در گرگان در مينودشت بين گرگان و نوده ديده مىشود.
2.Anchusa italica Retz . كه مترادف آنA .azurea Mill . وA .paniculata Ait . مىباشد. به فرانسوىBuglosse d ,Italie و به انگليسىSea bugloss گفته مىشود. گياهى است از خانوادهBoraginaceae دوساله يا چندساله بلندى آن تا يك متر مىرسد. ساقه و برگهاى آن پوشيده از تارهاى خشن سفيد يا خاكسترى است.
برگهاى آن بيضى و نوكتيز و گلهاى آن آبى است. اينگونه بيشتر در ايتاليا مىرويد و كشت مىشود. در ايران نيز مىرويد و در ايران در شرق در نواحى مرزى حريرود و در شمال ايران در گيلان، رودبار و مازندران، و در اطراف تهران در كن و سولقان، در اصفهان و در آذربايجان نزديك تبريز و يام و در لرستان در ازنا و در نهاوند و كوه گرو ديده مىشود.
3.Anchusa officinalis L . كه به انگليسىBugloss گفته مىشود. خيلى شبيه بهA .italica مىباشد. ولى گلهايش آبى و بيشتر سفيد و قرمز خوشهاى است در ايران تا به حال ديده نشده ولى در اروپاى مركزى و جنوبى فراوان است و در اروپا گياه دارويى در رديف گاوزبان است كه مخلوط با ساير گونهها مصرف مىشود.
4.Borago officinalis L .. اين گياه به فرانسوىBourrache officinale و به انگليسىBorage گفته مىشود. از خانوادهBorginaceae و گياهى است علفى يكساله بلندى آن تا 60 سانتىمتر. ساقههاى آن شياردار، ساقه و برگهاى پوشيده از كرك يا موهاى خاكسترى خشن است. برگها منفرد، بيضى، غير مسطح و موجدار و در قسمت پايين گياه با دمبرگ و در قسمت بالاى گياه بدون دمبرگ است و ساقه را در آغوش مىگيرد. گلهاى آن آبى (بهندرت سفيد يا قرمز) و در بهار تا اواسط تابستان ظاهر مىشود. اين گياه در تمام قسمتهاى جنوب اروپا بخصوص اسپانيا و همچنين افريقاى شمالى و در آسيا در سوريه مىرويد. در ايران تا به حال گزارشى درباره وجود آن داده نشده است، و بههرحال اگر هم باشد تعدادش كم است و در تأمين گاوزبان ايران نقش ندارد و به مقدار محدودى در آذربايجان به منظور توليد گاوزبان تجارتى كاشته مىشود.
5. گونه ديگرى كه از نظر خواص كاملا مشابه گونه قبلى (شماره 4) است به نامBuglosse officinalis مىباشد كه بهطور كلى به فرانسوىBuglosse نيز مىگويند.
برگهاى آن بهطورى كه در شكل ديده مىشود شبيه زبان گاو است. برگها منفرد داراىبريدگىهاى عميق، قوى و پيچيده و گلهاى آن آبى رنگ مىباشد.
اين گياه در اروپا در فرانسه، ايتاليا و ساير مناطق مىرويد و به عنوان گياه دارويى گاوزبان مصرف مىشود. در ايران تا به حال گزارشى از شناسايى آن داده نشده است.
6.Trichodesma africanum R .Br . كهT .africanum (L .) R .Br . نيز آمده است. به فرانسوى به آنTrichodesme وBourrache sauvage و به انگليسىAfrican borage گويند. از گاوزبانهاست و از خانوادهBoraginaceae مىباشد.
گياهى است چندساله به بلندى 50- 15 سانتىمتر. ساقه و شاخههاى آن پوشيده از تارهاى زبر و خشن است. برگهاى آن متقابل، بيضى، دراز و نوكتيز و پوشيده از برجستگىهاى سفيد سوزنى. گلهاى آن آبى است و در قسمت پايين گل آن لكههاى زرد و قهوهاى ديده مىشود. اين گياه در ايران در كرمان، بلوچستان بين خاش و ايرانشهر در مكران در تنگ سرخ، كوه سرباز و در سيستان در كوه خواجه ديدهمىشود. در هند نيز در پنجاب بلوچستان و سند انتشار دارد. از نظر خواص مدّر و نرمكننده است.
7. دو گونه ديگرTrichodesma indicum R .Br . وT .zeylanicum R .Br . كه در هند مىرويند در حقيقت گاوزبان هندى هستند و در ايران شناسايى نشدهاند نيز از انواع گاوزبانها هستند ولى از نظر خواص كمى با ساير گاوزبانها متفاوت هستند كه در قسمت خواص كاربرد شرح آنها خواهد آمد.
8.Caccinia carssifolia (Vent .) O .Keentz و مترادف آنCaccinia glauca Sav . مىباشد. اين گياه نيز از خانواده گاوزبان است و خواص آن شبيه گاوزبانهاست. در ايران در اطراف تهران، در سفيدرود، امامزاده هاشم بين رودبار و منجيل و بين درّه ملا على و پاچنار راه قزوين به رشت، بين رشت و پيربازار، در آذربايجان، در كرمان و خراسان در دامنههاى كوه هزار مسجد، در اراك و تفرش و نهاوند و در كرمان و بلوچستان و در مناطق جنوب غرب در دامنههاى كوه بهجت (جبل حرمين) و در مناطق مرزى مشرق در درّه حريرود. در اين مناطق نام محلى آنگاوزبان است.
محققان فلورا ايرانيكا اين گياه را به نام
Caccinia macranthera Brand var crassifolia( vent. )Brand
نامگذارى كردهاند.
تركيبات شيميايى
در گياه گاوزبانBorago officinals كه مورد تجزيه و بررسى قرار گرفته است در حدود 30 درصد لعاب وجود دارد و بعلاوه برگها و گلهاى گياه داراى نيترات دوپتاسيم و كمى اسانس و املاح منگنز، منيزيوم، اسيد فسفريك و مقدار كمى آلانتوان است. در بعضى مدارك وجود اين موارد بيشتر در گلهاى آن ذكر مىكند.
خواص- كاربرد
در چين از گلهاى گياهTrichodesma indicum وT .zeylanicum به عنوان معرّق و براى نرم كردن سينه به صورت دمكرده مصرف مىكنند [گررو، كوئى زمبينگ و ديكانگ كو]. در هند گياهT .indicum به عنوان مدّر مصرف مىشود. از خيس كرده برگهاى آن براى تصفيه خون مىخورند. ريشه آن را كوبيده و له كرده آن را براى تحليل روى ورمها مىاندازند، بخصوص روى مفاصل.
گياهCaccinia crassifolia اثر درمانى شبيه گاوزبان دارد و در هند از آن به عنوان تونيك و نرمكننده و مدر تجويز مىشود و در موارد سيفيليس و روماتيسم آن را مصرف مىكنند.
گاوزبان گونهBorago officinalis كه گاوزبان اصيل اروپايى است و در آذربايجان نيز نوعى از آن كاشته مىشده است، معرّق و نرم كننده است و براى تصفيه خون اثر محسوس دارد. آرامبخش است و براى تنظيم و تقويت كبد و برونشها در موارد زكام و تسكين سرفه، بىاختيارى دفع ادرار و انواعى از استسقا مفيد است [دكترH .Leclerc ]. به علت داشتن خاصيت مدّر اين گاوزبان را در شروع بيمارىهاى سرخك و مخملك، به منظور دفع سموم از بدن، مىخورند. در استعمال خارج از لهشده برگهاى اين گاوزبان براى تحليل ورم آبسه ها و كاهش درد آنها استفاده مىشود.
گياه تازه گاوزبان از نظر حكماى طب سنتى گرم و تر مىباشد و خشك آن گرم و خشك است و در مورد خواص آن معتقدند كه مدّر، معرّق و آرامبخش است. و تمام اعضاى گياه بخصوص گلهاى آن مفرّح و مقوى اعضاى رئيسه بدن است و مسهل ملايمى براى صفرا و سودا مىباشد و براى بيمارىهاى سوداوى، سرسام و با خود حرف زدن، وسواس، ماليخوليا، خشونت در گلو و سينه، سرفه، تنگى نفس، يرقان و سنگ كليه و مثانه اثر مفيد دارد ولى مضّر طحال است، از اين نظر بايد از صندل سفيد استفاده كرد. دمكرده آن با نبات يا شكر و يا عسل براى رفع خشونت سينه، قصبه ريه، سرفه و تنگى نفس مفيد است. مقدار خوراك از جرم گل آن 25- 10 گرم و بهطور دمكرده و خيس كرده 50- 25 گرم است. از آب گياه مىتوان تا 120 گرم خورد.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 25 / 8 - لزوم توجه به زمان و مكان و مليت نويسنده: ..... ص : 25
2- 8- لسان الثور يا گاوزبان، بهطور كلى چهار گياه لسان الثور ناميده شده است:
1-Borago officinalis L . گياه 2-Anchusa officinalis L . گياه، 3-Anchusa italica Betz گياه، 4-Echium amoenum بنا بر گفته" پهلمان" پزشك ايرانى دوران ساسانى و ابن سينا لسان الثورى كه ما مصرف مىكنيم (منظورEchium amoenum fish mey ) با لسان الثورى كه يونانيها و روميها مصرف مىكنند (منظور گياه اول) فرق دارد ولى اثرات درمانى آنها باهم شباهت دارد. در مورد گياه (2) نار قيصر ناميده مىشود و در مخزن تحت اين نام آمده است و گياه (3) نوعى ابو خلسا است لذا منظور از لسان الثور در كتبى كه مولفين آن ايرانى مىباشند گياه (4) مىباشد.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 171 / 459 - edoC برگ گاوزبان zteR acilati asuhcnA ..... ص : 170
گياه به يونانى بوغلصنBugholson و به عربى لسان الثور ناميده شده است اين دو نام يونانى و عربى به دو گياه ديگرAnchusa offcinalis ,Borago officinalis L نيز داده شده است با توجه به اينكه در شرح اسماء العقار آمده است" لسان الثور، هى الكحيلا، هى الحماحم و يقال حمحم" و نيز در جامع مفردات ابن بيطار مذكور است كه" حمحم هو لسان الثور عند اهل الشام و الشرق و ديار بكر ..." و امروزه در كشورهاى عربى بهويژه در سوريهBorago officinalis L حمحم مىنامند لذا لسان الثور مندرج در شرح اسماء العقار و جامع مفردات ابن بيطارBorago officinalis L مىباشد نه گياه مورد بحث.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 171 / 459 - edoC برگ گاوزبان zteR acilati asuhcnA ..... ص : 170
گياه را به عربى لسان الثور، ذنب القط، لسان الحمل و به پارسى گاوزبان، بلقمشBalqamesh (در مشهد)، گل گاوزبان، گوزبونGov -zobun (در گچسر) مىنامند.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 171 / 461 - edoC نار قيصر L silaniciffo asuhcnA ..... ص : 171
در مفردات ابن بيطار آمده است" حميرا رجل الحمامه است به لغت اندلس" و در واژهنامههاى جديد حميرا، رجل الحمامه، لسان الثور، ساق الحمام و نار قيصر به صورت مترادف آمده است. نام حميرا به اين جهت به گياه داده شده كه حمره به معنى سرخى و حمراء به معنى زن سرخرنگ و رو مىباشد .
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 374 / 979 - edoC لسان الثور L silaniciffo ogaroB ..... ص : 374
Code -979 لسان الثورBorago officinalis L
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 374 / 979 - edoC لسان الثور L silaniciffo ogaroB ..... ص : 374
به زبان عربى چندين گياه و به ويژه دو گياهBorago officinalis L وEchium ameonum Fish et May را لسان الثور مى نامند. پزشكان سنتى اثرات درمانى هر دو گياه را تقريبا يكسان دانسته اند. پهلمان يا قهلمان پزشك ايرانى كه قبل از رازى مى زيسته است در اينباره گويد لسان الثورى كه ما مصرف مىكنيم با لسان الثورى كه يونانيها و روميها مصرف مىكنند فرق دارد و ابن سينا نيز مى نويسد آنچه را كه پزشكان در كشور ما لسان الثور مىپندارند و از آن استفاده درمانى به عمل مىآورند لسان الثور راستين نيست. لذا آنچه در كتب سنتى نوشته مؤلفين ايرانى تحت عنوان لسان الثور آمده است حاصل تجربيات پزشكان ايرانى و مربوط به گياهى با نام علمىEchium ameonum مىباشد كه به پارسى گل گاوزبان مى ناميم و از گياهان بومى ايران مىباشد هرچند شرح گل گاوزبان ايرانى در جاى خود خواهد آمد ولى از آنجا كه پزشكان ايرانى خواص هر دو گياه را يكسان دانسته اند در ابتدا مختصرا اشارهاى به كاربرد اين گياه توسط پزشكان سنتى مىگردد.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 375 / تاريخچه و اسامى گياه: ..... ص : 375
لسان الثور را يونانيها و رومي ها مىشناخته اند پلينى درباره اين گياه گفته است كه آن هميشه خوشى را با خود به همراه مى آورد به اين جهت آن راEuphrosinum ناميده است. ديوسكوريد آن را بوگلوسونBouglosson ناميده كه به بوغلصن، بوغلص و بوذا اغلاص معرب شده و حنين معادل آن را لسان الثور ضبط نموده است و ابو ريحان گويد كه به سريانى گياه را لسان ثورا و به يونانى بوغلوس و فيدرا و به پارسى گاوزوان مىنامند و اسرائيلى قرطبى مىنويسد لسان الثور را كحيلا، حماحم و حمحم نيز مىنامند 3*.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج1 / 376 / خواص: ..... ص : 375
در استعمال خارج لهشده برگ به صورت ضماد درد آبسه و سوختگى را تسكين مىدهد. امروزه نيز گياه را به عربى لسان الثور، حمحم، كحيلا و بوغلوس مىنامند همچنين در سوريه ابو الريش و در بيروت ابو العرق نيز ناميده مىشود.
دائرة المعارف طب سنتى (گياهان دارويى) / ج3 / 35 / تاريخچه: ..... ص : 35
پهلمان يا فهلمان پزشك ايرانى كه قبل از رازى مىزيسته است مىگويد لسان الثورى كه ما مصرف مىكنيم با لسان الثورى كه يونانىها و رومىها استفاده مىكنند فرق دارد و ابن سينا مىنويسد آنچه را كه پزشكان ما لسان الثور مىنامند و از آن استفاده درمانى به عمل مىآورند لسان الثور نيست. بنابراين آنچه در كتب قديم كه تاليف پزشكان ايرانى است و تحت عنوان لسان الثور آمده همين گياه و نتيجه تجربيات پزشكان ايرانى است و طبق مندرجات كتاب تحفه حكيم مومن محل رويش آن جبال دار المرز (2*) مىباشد.